معرفی سریال تازه آخرین چیزی که به من گفت The Last Thing He Told Me - وبلاگ سیمبیان

به گزارش وبلاگ سیمبیان، دیروز دیدم که اپل تی وی پلاس سریال جدیدی آغاز نموده. دو چیز در درجه اول توجهم را به خود جالب کرد. یکی اینکه سریال دو هنرپیشه مشهور دارد: جنیفر گارنر و نیکلای کاستر والدو.

دوم اینکه اینکه این سریال یک اقتباس از یک کتاب پرفروش است که در ایران هم انتشارات مختلف آن را ترجمه نموده اند.

کتاب آخرین چیزی که به من گفت رمانی از لورا دیو است که در سال 2021 منتشر شد. داستان کتاب در خصوص زنی است به نام هانا هال را دنبال می نماید، زنی که با مردی به نام اوون مایکلز ازدواج نموده است. یک روز، اوون ناپدید می گردد و یادداشتی از خود به جای می گذارد که به سادگی روی آن نوشته شده از دخترم محافظت کن.

این دختر بیلی نام دارد. دختری نجوان که حاصل ازدواج قبلی اوون است. هر دوی آنها نمی دانند که چه شده و حالا این دختر و نامادری باید حقیقت را کشف نمایند.

ظاهر ماجرا در قسمت اول سریال آخرین چیزی که به من گفت و در اوایل کتاب این است که اوون آن شخصی نبوده ادعا می نموده، اما آن دو نمی خواهند این را باور نمایند و می خواهند رازها را کشف نمایند.

در حالی که آن ها برای کشف راز کوشش می نمایند، هانا و بیلی یک پیوند نزدیک ایجاد می نمایند و یاد می گیرند که به یکدیگر تکیه نمایند. در طول راه، آن ها با موانع متعددی روبرو می شوند،

کتاب آخرین چیزی که به من گفت رمانی مجذوب کننده و احساسی درباره خانواده، عشق و کوشش هایی است که برای حفظ آن انجام خواهیم داد. شخصیت های آن نسبتا و پیامش صمیمانه اش است و نقد های مثبتی دریافت نموده است.

کشف شبکه ای از دروغ و فریب که تهدیدنماینده هم است برای هر دو آنها سخت است. اما همان طور که اشاره کردم پیوند بین هانا و بیلی زمانی که آن ها با ترس ها و آسیب پذیری های خود روبرو می شوند ژرفای بیشتری پیدا می نماید.

از نظر بصری دست کم در قسمت اول سریال صحنه های زیبا از سواحل کالیفرنیا ارائه می دهد که چشم نواز است.

کتاب آخرین چیزی که به من گفت یکی از پرفروش ترین رمان های نیویورک تایمز بود و به عنوان منتخب باشگاه کتاب ریس ویترسپون انتخاب شد.

ضمناً ابتدا قرار بود جولیا رابرتز بازیگر اصلی سریال باشد که نقش در نهایت به گارنر رسید.

کتاب بعلاوه به مسائل هویت و تعلق می پردازد، هانا و بیلی هر دو برای یافتن جایگاه خود در خانواده های مربوطه خود کوشش می نمایند. هانا، یک زن شاغل پیروز، باید انتظارات خانواده ثروتمند و ممتاز شوهرش را برآورده کند، در حالی که بیلی به عنوان دختر مردی که اسرار او را مخفی نموده است، با احساسات خود باید دست و پنجه نرم می نماید.

چهار قسمت از این سریال تا حالا پخش شده و من فعلا تنها قسمت اول آن را دیده ام. اگر سریال مانند کتاب پیش برود و بتواند اقتباس خوبی باشد با سریالی قابل توجه البته در رده سریال میانه خوب روبرو خواهیم شد.

پیشنهاد می کنم دست کم یک قسمت از سریال را ببینید و اگر خواستید ادامه بدهید.

ضمناً نشر نون، کوله پشتی و آموت هم کتاب را ترجمه نموده اند.